نشست مشترک اصحاب مطبوعات با مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی-منصور ملکی

پیش درآمد :

سال 1377در روزنامه ی« آریا » کار می کردم . دبیر سرویس فرهنگی – هنری بودم . ستونی داشتم با نام « روز …روزنامه » و در این ستون هر روز یادداشت هایی می نوشتم . از این در و آن در .

روز شنبه 7 مهر ماه 77 وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جلسه ای گذاشته بود با نام :« نشست مشترک اصحاب مطبوعات با مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی » .

من در آن جلسه حضور داشتم و دو روز بعد ، یعنی دوشنبه 9/ مهر 77 در شماره ی26 روزنامه در آن ستون ( روز …روزنامه )

نوشتم :

بهار آمده یارب چه رهن باده کنم

مرا که جامه ی عیدی قبای عریانی است

آنچه روز شنبه ، در جلسه ی« نشست مشترک اصحاب مطبوعات با مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی » به عنوان سخنرانی کوتاه مدت از « احمد بورقانی » – معاون مطبوعاتی و تبلیغاتی این وزارت – شنیدم ، نه سخنرانی و خطابه که شعر زیبایی بود ، سخت تأثیر گذار ، زیبا و دلنشین .

نگارنده ی این سطور که کمتر به جلساتی از این گونه پای می گذارد ، چرا که جامه ی عیدش قبای عریانی است به سختی می تواند سخنرانی های مطول و تخصصی را تاب آورد . اما سرشار از « شعر » در برگشت به خانه گام هایی برمی داشت که تخیلی از پرواز بود .

در گفته « بورقانی » نه شعارهای دولتمردان ، که درددلی بود که می بایست به « شعر » نوشته شود . استفاده ی بجا و مناسب از اصطلاحاتی چون « یک سالی است که ما بوریا بافان را به کارگاه حریر بافی راه داده اند » ونیز بهره گیری از کلام «حافظ »، چون : « بدانید ! که به سادگی ترک شاهد و ساغر نخواهیم کرد » یا بازی شیرین جمله سازی هایی چون : « کوشیده ایم آن سان که آن شیخ والامقام خرقه ی خود را رهن خانه خمار کرد » و آن نتیجه گیری شاعرانه : « ما نیز در این طریق چنین کنیم و فکر بدنامی نکنیم و همچنان مرید راه عشق و آزادی باقی بمانیم » وبالاخره آن بیت زیبا که مطلع شعر شفاهی بورقانی بود – که در این یادداشت به عنوان ، عنوان نوشته به کار رفته است – دلیل سرشاری من از شعر و تخیل پرواز است .

به یاد می آورم سالیان پیش را که در رکاب آقای خاتمی ، که آن زمان در پست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود به دوسلدورف آلمان رفته بودم . خاتمی چنان زیبا سخن گفت که بندی از شعر شفاهی اش را به خاطر سپردم . او گفت : « عالمان و فیلسوفان در کنار دریای وجود برای صیادی صدف و ماهی آمده اند ، اما هنرمندان ، موسیقی امواج و آبی دریا را صید می کنند ».

به نظر می رسد خوب نوشتن و مسایل سیاسی را به شعر بیان کردن بدعتی است که خاتمی بنیانگذارش است و یاران او ادامه دهنده راهش .

جلسه روز شنبه با « شعر – سخنرانی » بورقانی آغاز و با « شعر – سخنرانی » مهاجرانی پایان یافت . پس چرا در تمامی ادبیات ایران به دنبال سخن اجتماعی و سیاسی در کلام شاعران نباشیم ؟ چرا تفسیرها ومعانی دیگری را جسنجو می کنیم ؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *