اي کاش مي‌شد-کريم ارغنده پور

درباره زندگي کاري احمد بورقاني 3 نکته در ذهن من برجسته‌تر از بقيه هست:
1- روزنامه‌نگاري
احمد پيش از هر چيز يک روزنامه‌نگار حرفه‌اي بود. او روند روزنامه‌نگاري را از پايه آغاز و سلسله مراتب آن را پله پله طي کرده تا به اوج آن رسيده بود. در نتيجه وقتي در خبرگزاري به سردبيري و يا مديريت خبر رسيد و يا در وزارت ارشاد در مقام معاونت مطبوعاتي قرار گرفت نگاهش در اين جايگاه‌ها نه از زاويه غلبه داشتن نکاتي نظري يا هزار و يک مصلحت درست و نادرست حقيقت سوز، بلکه از موضع يک روزنامه‌نگار حرفه‌اي کارکشته و دردمند بود. او به اين کار باور داشت و در راه انتشار بي‌پرده خبر کمتر مصلحتي را برمي تافت. او در خبرگزاري چنين مي‌خواست و تمام تلاشش در همين راه بود. در معاونت مطبوعاتي علاوه بر اين، دو هدف ديگر را هم دنبال مي‌کرد اول توسعه روزنامه‌نگاري مستقل و آزاد و حمايت از همه جانبه از آن، و سپس تشکيل نهاد مدني حافظ منافع و اعتلابخش صنف. دوران مديريت او در اين بخش اگرچه چندان طولاني نبود ولي تاريخ گواه آن است که او در همين مدت محدود در تحقق هر دو اين اهداف موفق بود. باور اصلي او اگرچه انتشار مطبوعات بدون نياز به اخذ مجوز بود ولي چون در اين زمينه محدوديت‌هاي قانوني وجود داشت زمينه اعطاي مجوز را چنان سهل و در دسترس کرد که ظرف مدت کوتاهي اغلب صاحبان سلايق مختلف فکري در جامعه توانستند صاحب نشريه شوند و از طريق تريبون اختصاصي خود با جامعه ارتباط برقرار کنند. از سوي ديگر زمان آغاز به کار او تقريباً با تاسيس انجمن صنفي روزنامه‌نگاران هم مصادف بود. مقدمات تاسيس اين نهاد مدني اگرچه پيش از انتصاب او فراهم شده بود ولي بي‌ترديد ياري‌هاي او به اين نهاد در دوران آغاز به کار آن تعيين کننده بوده است.
احمد بورقاني چون روزنامه‌نگار بود خبر را مي‌فهميد. در سالياني که نماينده مجلس بود و دوران عسرت پس از آن نيزهيچگاه رابطه‌اش با مطبوعات قطع نشد و در همه اين احوال همواره موقعيت خبرنگاري خود را به انحاي مختلف حفظ نمود.
2- سياست و فرهنگ
بي‌ترديد تعلق خاطر احمد بورقاني قبل از هرچيز به حوزه فرهنگ بود. در بخش فرهنگ هم قبل از هر چيز به ادبيات فارسي عشق مي‌ورزيد. او يک کتاب خوان حرفه‌اي بود. همه کتاب‌هاي مطرح روز را مي‌شناخت و بيشتر آنها را مي‌خواند. از اين نظر موقعيت او در بين دوستان نزديکش هم تقريباً بي‌رقيب بود. بسياري از نوشته هايش در مطبوعات که در معرفي و نقد کتاب به چاپ مي‌رسيد اگرچه بدون نام بودند ولي در زمره پرخواننده‌ترين مطالب نشريات محسوب مي‌شدند.
در سياست هم موقعيت او بي‌نظير بود. صفاتي در او برجسته بود که به ويژه در اين روزهاي وانفسا کمتر در اين عرصه بروز مي‌يابد. او جوانمردي صادق بود که حضوراخلاقي‌اش در ميدان سياست هيچگاه به خاطر کسب منافع شخصي نبود. بارها بيان شده که او از هيچ يک از امتيازات نمايندگي‌اش بهره نبرد. اتومبيل نگرفت. بخشي از دريافتي‌اش که براي هزينه دفتر و دستک تعلق مي‌گرفت به دو تن از کارمندان حزب مشارکت اختصاص داد و نهايت هم خود با يک رنوي قديمي رفت و آمد مي‌کرد. از همه مزاياي نمايندگي فقط ماهي سيصد و خورده‌اي هزار تومان حقوق اصلي‌اش را دريافت مي‌کرد. يک روز به واسطه‌اي فهميدم که در ملاقات‌هاي مردمي‌اش يکي از مراجعين با شرح دردش از او درخواست کمک نقدي مي‌کند. از آن مراجع مي‌خواهد که ساعتي در آنجا باشد تا او برگردد. بعد دانستم که چون خود پولي نداشته به خانه پدري رفته و از پدرش مبلغي قرض گرفته و به اين مراجع ناشناس دردمند رسانده است.
پس از دوران مجلس هم بيشتر فعاليت‌هاي سياسي او حول محوريت سيدمحمد خاتمي و چارچوب اصلاح‌طلبي بود. در اين مدت اوقات بسياري را هم به پاسخگويي به پاره‌اي بازپرسي‌ها به خاطر دوران کوتاه مسووليتش در معاونت مطبوعاتي صرف کرد.
جمع بين سياست و فرهنگ و پاره‌اي ويژگي‌هاي شخصي، شخصيتي را در او رقم زده بود که ناممکن‌ها را ممکن کرده بود: روشنفکر مردمي، سياستمدار روشنفکر و سياستمدار فرهنگي.
3- ارتباطات
روحيات خاص احمد بورقاني به گونه‌اي بود که هنر برقراري ارتباطات نزديک انساني در او برجسته بود. اولين برخوردش با هر فردي کافي بود تا اين ويژگي خود را بروز دهد و او را در زمره دوستان و دوستدارانش جاي دهد. به همين دليل او از نظر مقبوليت موقعيت يگانه‌اي داشت و با وجود ميان سالي به ريش سپيد روزنامه‌نگاران تبديل شده بود. در بيشتر اختلافات، کلام گرم و شيرين و مهربان او حلال مشکلات بود. رابطه‌اش نه فقط با مديران بلکه با بدنه مطبوعات هم يکسان و صميمانه بود. حتي بسياري از خبرنگاران تازه کار با مراجعه به او در کار حرفه ايشان تقاضاي کمک مي‌کردند و کمتر کسي بود که با روي گشاده و پاسخ مثبت او مواجه نشود.
در عرصه سياست هم ارتباطات او گسترده بود. به لحاظ شخصي اگرچه سليقه‌اش به حزب مشارکت و رهبران آن نزديکتر بود ولي ارتباطاتش به گونه‌اي بود که تقريباً تمامي طيف اصلاح‌طلبان از ملي مذهبي گرفته تا اعتماد ملي را در برمي گرفت و مورد اعتماد همه آنها بود. بخشي از اين ويژگي در هنگام تشييع و مراسم يادبودش که با حضور گسترده طيف‌هاي مختلف برگزار شد بروز يافت. شخصيت او از نقطه نظر اين کارويژه در کاستن از فاصله‌ها و رفع سوءتفاهم‌ها و همگراتر کردن اين طيف همواره بسيار کارآمد و راهگشا بود.
ظرفيت بورقاني
ما مردم قدر مرده هايمان را بيشتر از زمان زندگي آنها مي‌شناسيم. پس از مرگ احمد، مقالات ارزنده زيادي در وصف صفات بي‌همتاي او نوشته و منتشر شده است. بزرگان زيادي به احترام او برخاسته و کلاه از سر برداشته اند. مراسم يادبود او از حيث جمعيت گسترده خاطره‌انگيز شده و جغرافياي اين اندوه‌ها و جلسات نه فقط در تهران و فراهان –زادگاه او- بلکه در بسياري از شهرهاي وطن و سپس در پاره‌اي کشورهاي ديگر هم فرا رفته است. در سومين روز يادبود او وقتي در مسجد نور سيل جمعيت اندوهگين را مي‌ديدم که نه فقط صحن اصلي و شبستان مسجد بلکه همه راهروها و سپس محوطه بيروني آن را پر کرده بودند در اين انديشه بودم که با وجودي که اوقات بسياري را به ويژه در چند سال گذشته با او گذرانده بودم ولي ظاهرا هنوز او را خوب نمي شناسم. چه ويژگي برجسته‌اي آن اشک‌هاي بي‌دريغ را در خلوت انبوه انسان‌ها در چشم‌ها جاري ساخته بود؟ با خود فکر مي‌کردم احمد حتي براي نزديکانش ظرفيت ناشناخته‌اي بود که از دست رفت و ديگر برنمي گردد. در همان مسجد به يکي دو تن از دوستان همين نکته را گفتم. براستي واژه‌اي که بتواند او را توصيف کند چيست؟ بعيد مي‌دانم برخي حالات و صفات در قالب کلمات بگنجند. احمد بورقاني «بزرگ» بود. بزرگ به اين مفهوم که واجد بسياري از صفات کمال بود. اگر ظرفيت بزرگ احمد در وقت خود به درستي شناخته مي‌شد واقعا در حدي بود که چنانچه در موقعيتش قرار مي‌گرفت مي‌توانست هنرمندانه گروه‌هاي عظيم‌تري ازمردم را همگرا کند و ناشدني‌هاي بيشتري را در اين سامان سرد، گرم و شدني کند. وقتي نامش در راس ليست روزنامه‌نگاران براي نمايندگي تهران قرار گرفت يکي از دوستان به طنز پيشنهاد کرده بود که اين تپل مپل نامزد ما براي رياست مجلس است. اعتراف مي‌کنم که با وجود سابقه دوستي و علم به توانايي‌هاي او به اين پيشنهاد لبخند زده بودم با خود او، حالا که او از ميان ما رفته گويي رازهايي برملا شده که اقرار مي‌کنم ظرفيت فوق العاده احمد نه فقط در زمره شايسته‌ترين‌ها براي تصدي رياست آن مجلس بود بلکه در حد يک رييس جمهور خيال‌انگيز و تاريخي هم براي اين مرز و بوم بود. شايد هم حيف بود براي اين جايگاه‌ها وقتي صميمانه بخواهيم نظر دهيم و پلشتي‌ها را در نظر مي‌آوريم. يکي از دوستان اورا شاعرانه «ناب ناياب» توصيف کرده، نمي توانم باور کنم که او تا اين حد دور از دسترس است. بغض فقدان و دوري از او همواره گلويمان را مي‌فشارد. قدر او را نشناختند. حتي ما هم خوب نشناختيم، قدر خيلي ديگر را هم نشناخته ايم و نمي شناسند. او مظلومانه رفت همچنان که رسم زمانه است و ديگران هم مي‌روند…..

3 فکر می‌کنند “اي کاش مي‌شد-کريم ارغنده پور

  1. kamran

    من تازه با ایشون اشنا شدم به وسیله ی ویژه نامه ی روزنانمه ی اعتماد. واقعا حسرت می خورم که الان جای ایشون رو اقای رامین گرفته واقع متاسفم.

    پاسخ
  2. مهاجر

    سلام
    سالگرد درگذشت مرحوم بورقانی عزیز را تسلیت عرض می نمایم.
    او یکی از کاندیدهایی بود که سال اول دبیرستان برای او و دیگر اصلاح طلبان تبلیغ می کردم آنروزها فقط میدانستم که اینها از خوبهای روزگارند و امروز در سن 28 سالگی تازه می فهمم واژه ی خوب برایشان واژه ی کمی بود …جای او خالی است…
    روحش شاد و یادش گرامی باد

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *