خبر درگذشت جناب بورقانی خبر تلخی بود. جدا از حساب خدمتی که به آزادی بيان در ايران کرد، چند باری در ستادهای انتخاباتی و همايش مشروطه وقتی با چند نفر مشغول صحبت بود طبق عادت هميشگيم خودم را بهعنوان شنونده به بحث دعوت کرده بودم و به حرفها و استدلالهايش گوش داده بودم و همان چند خط شنيدن باعث شده بود احترام زيادی برايش قائل باشم. صفحهی آخر يکی از ضميمههای شرق که گمانم کتابخانهی شرق بود صفحهای بود به اسم شيريننويسی که هر که اسمش را انتخاب کرده بود دستش درد نکند. صفحه را آقای بورقانی مینوشت و از کتاب مینوشت و چه قلم روانی داشت که به دل مینشست و واقعاً شيرين مینوشت. حالا رفته است، زود هم رفته است؛ يکی نيست بگويد آخر مرد، اينهمه آدم در صف رفتن، شما به کجا؟
میرزا پیکوفسکی
پاسخ دهید