درسوگ مردي ازجنس بهار-دکتر مصطفی معین

قرارمان براين بودكه “گفتگوهاي انتخاباتي”راباشمادوستان ادامه دهيم،امادست تقديراينگونه رقم زدكه درآستانه سالگردانقلابي كه بارزترين وي‍ژگي آن“استبدادوستم ستيزي” بود،درسوگ عزيزي ديگربنشينيم! دوست عزيزوگرانقدرم احمد بورقاني“چريك عرصه فرهنگ ومطبوعات”ازميان مارفت.شخصيتي مردمي واخلاقي كه درطول حيات كوتاهش هيچگاه حقيقت رافداي مصلحت نكرد.درآغازدولت اصلاحات مدتي معاون مطبوعاتي وزارت ارشاد بود كه به حق دوره آزادي،روشنگري وبهارمطبوعات درسرزميني استبدادزده بود.عليرغم تجارب گرانسنگ يكصدوپنجاه سال اخيردرراه مبارزه بااستبداد، مردان فرهيخته اي كه براستي دغدغه دموكراسي واحقاق حقوق ملت راداشته اند،زياد نيستندو”احمد”ازآن دسته بود كه درد آزادي،عدالت ومردم سالاري داشت وبدون هياهووغوغا دراين مسيرقدم هاي محكمي برداشت.

*****

آب وهواي طبيعت كشورمابه چهارفصل معروف است،امابرخلاف وي‍‍ژگيهاي طبيعت ايران،آب وهواي سياست دراين زادبوم چهارفصل نيست،ياكويرخشك وآتش جمودوتحجربرآن حكمفرماست ياسرماي سوزان استبداد!دراين ميان هرازچندي به ندرت نسيمي بهاري برفرازسياست مي وزدكه عمرچنداني هم ندارد.احمد بورقاني“مردي ازجنس بهار”بود،دربهاراصلاحات. چون گلي شكفت وازقضاعمرمديريت اوهم چون عمرگل كوتاه بود،چرا كه دل حقيقت جوي اوراه رابرمصلحت انديشي بسته وآرمان آزادي رادرقفس تنگ پست ومقام محبوس نكرده بود.من اورانمونه خوبي ازتجلي اخلاق درمديريت، اخلاق درسياست، اخلاق دررسانه وحتياخلاق دراصلاحات ميدانم .

*****

گشاده رو وشوخ طبع بود، سالهاقبل مرحوم كيومرث صابري درنشريه“گل آقا” به احمدبورقاني لقب“تپلي خوشمزه”! داده بود ومن وقتي درآن زمان درهواپيماي عازم مشهد كه بطوراتفاقي همسفربوديم طنزگل آقا رابه اويادآوري كردم با همان وارستگي ومتانت هميشگي ونگاه محجوبش فقط لبخندي زد.آخرين گفتگويمباآقاي بورقاني ،ماه رمضان امسال بود. افطارميهمان برادربزرگواروعزيزم ،جناب آقاي خاتمي بوديم وما زودتربه محل ميهماني رسيديم.درمحوطه بيرون سالن دقايقي باهم قدم زديم وازحال ووضع اش سوءال كردم.اوتوضيح دادكه بيشتربه كارمطالعه ونيزبرنامه ريزي وبرگزاري سمينارها ونشست هاي فرهنگي مشغول است وعليرغم دل پردردي كه داشت هيچ اشاره اي به قطع حقوقش ازسوي دولت مهرورزي ويا برخوردهاي تحقيرآميزدرجلسات مداوم دادگاه نداشت.سال گذشته كارسنگين همايش يكصدمين سال مشروطه رابرگزاركرد وامسال ازدست اندركاران نشست گفتگوي ايران ومصربود كه هردوازفعاليت هاي فرهنگي ماندگاردرتاريخ سياسي ايران است ومن خود شاهد نقش موءثروارزنده او درهردومناسبت بودم.

*****

غروب ديروز(سه شنبه) كه با حميد سيدي ونادرصديقي به منزل مرحوم بورقاني رفتيم، باورود به حياط خانه محقراو،هرآنچه ازسادگي،صداقت،اخلاص واخلاق اوميدانستم، به جان ودل هم مشاهده كردم، خانه اي پرازصفا وصميميت مثل خوداو.با ديدن چهره اندوهناك سهام الدين عزيز،يادگاراحمدبزرگ،به ناگاه ياد سي ويك سال قبل درپنجم اسفند سال ١٣٥٥وازدست دادن ناگهاني پدرخودم افتادم.من هم دانشجوئي به سن وسال سهام بودم كه به ناگاه سايه پدري جوانمرد وشجاع ازسرم رفت،ومن به عنوان پسرارشد خانواده ماندم ومادروخواهران وبرادرانم.ماجراي كشته شدن مشكوك پدرم رابراي سهام بازگوكردم.به اوگفتم كه خوشنامي وحسن شهرت پدرسرمايه اي بزرگ ومعنوي است كه به خاطرنيت پاك وعمل نيك وفقط به خواست خدادردلها قرارميگيرد،قدرآنراداشته وشكرگزارش باشد.ازاو خواستم كه دربرابرمشيت الهي،صبروصلابت داشته وراضي باشدوجاي خالي پدررادردرجه اول براي مادروخواهروبرادرعزيزش وبعد براي دوستان ونزديكان پركند.

*****

هنگام خارج شدن ازمنزل به دوستان گفتم: خانه نماينده واقعي مردم بايدهم چنين باشد! درروزگارغريب ما كه درخانه تزويروريا گشوده ترازهرزماني ست،تك ستاره هائي چون احمد بورقاني،بي توجه به اين فريب ها وگمراهي ها مي درخشندومي سوزندوچراغي فراراه اهل حقيقت برمي افروزند.قدرامثال احمد بورقاني رانه حاكمان تنگ نظرومدعيان اصولگرائي ميدانند ونه مردمان درگيردرتنگناي معيشت وگراني! قدرامثال احمدرافقط خدا ميداند،خداي مهربان وآگاهي كه انسان هاي خوبش راخود گلچين وانتخاب مي كند وبه حضور مي پذيرد. ” روحش شاد ويادش گرامي باد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *