مدرس‌ مدرس‌ها-محمد نعيمي‌‌پور

احمد در فراكسيون، محبوبيت ويژه‌اي داشت، ركن ركيني بود كه مورد اعتماد همه بود، از معدود كساني بود كه با دست پر به فراكسيون مي‌آمد و از فكر و نظر وي، فراكسيون همواره بهره‌مند مي‌شد. احمد، خوب و روان فكر مي‌كرد و خوب و روان مي‌نوشت. نوشته‌هايش قاطع و بي‌پيرايه بود و از هرگونه گزندگي مبرا. تا آنجا كه به خاطر دارم بسياري از بيانيه‌ها و نامه‌هايي كه مورد تأئيد فراكسيون قرار گرفت و عمده آنها از تريبون مجلس خوانده شد. نوشته احمد بود. شخصيت احمد را از ميان نوشته‌هايش مي‌توانستي دريابي. نوشته‌هايي كه صلابت رأي و استحكام نظر در آن موج مي‌زد و در عين حال روان و زلال بود.
در فراكسيون همه مي‌دانستند كه نمايندگي نبود كه به احمد شأن و اعتبار مي‌بخشيد، بلكه احمد بود كه به نمايندگي شأن و اعتبار مي‌بخشيد. او نماد واقعي «نماينده مردم» بود. همه چيز را براي مردم و اعتلاي كشورش مي‌خواست و براي خودش هيچ‌چيز نمي‌خواست. همواره گفته مي‌شود كه «مدرس مظهر نمايندگي مردم است» چرا كه هيچ‌گاه مصلحت عامه را به مصلحت خود و ديگران ترجيح نداد و براي گفتن حق از قدرت و قدرتمندان واهمه‌اي نداشت. اگر مدرس را به اين بيان «مظهر نمايندگي مردم بدانيم» به راستي در مجلس ششم دهها مدرس وجود داشت. اما احمد در ميان مدرس‌ها، مدرس بود. به همين دليل فراكسيون دوم خرداد و بالاخص فراكسيون مشاركت، شيفته اين مدرس مجلس ششم بود. بهتر است بگويم شيفته «احمد بورقاني» بود. همة ياران، احمد را با آن «دفترچه سيمي كوچك» به‌خاطر دارند. هميشه با دستي پر مي‌آمد، از قبل اخبار و تحليل‌ها را نوشته بود و وقتي نوبت به وي مي‌رسيد منظم و دسته بند شده، مطالبي را كه مهم مي‌‌دانست در اختيار جمع قرار مي‌داد. اين‌ كار را به طور منظم انجام مي‌داد تا آخرين جلسه‌اي كه داشتيم، دو هفته قبل از اين‌كه ما را و اين زمين خاكي را ترك كند.
احمد در فراكسيون به شادابي، سر زندگي، خلوص، شجاعت، ثبات قدم و آزادگي شناخته مي‌شد.
مردي با دفترچه سيمي كوچك مي‌آمد، همه را از مسائل مطلع مي‌كرد و آرام و متواضع مي‌رفت،‌ صداي پاي آمد و رفتنش را كسي نمي‌فهميد.
احمد و هيأت رئيسه
احمد در هيأت رئيسه‌، هم شفاف و مستحكم در مواضع اما در عين حال نرم‌خو، صبور و آرام در روابط بود. به دليل اين‌كه به كارش مسلط بود (كارپردازي فرهنگي)، هم راحت برنامه‌هايش را پيش مي‌برد و هم ديگران كارهايش را با وي راحت پيش مي‌بردند. بعيد است خبرنگاران پارلماني دوره‌اي را به ياد داشته باشند و يا در آينده دوره‌اي را متصور باشند كه اين‌گونه راحت به اخبار و اطلاعات دسترسي پيدا كنند و يا راحت در پيرامون صحن علني مجلس به نمايندگان مجلس دسترسي پيدا كنند. سياست و برنامه‌هاي وي در ارتباط با خبرنگاران و خبررساني چنان بود كه هيچ زاويه پنهاني در مجلس باقي نمي‌ماند و دانستن از مجلس به راحتي كسب خبر مي‌كرد. بي‌مهري و گاه ناجوانمردي برخي رسانه‌ها باعث نمي‌شد كه محدوديتي ايجاد شود. به دليل دقت نظري كه داشت، مطالب تخريبي يك روزنامه را عليه مجلس جمع‌آوري كرده بود، براي يكي – دو سال اول صدها صفحه مطلب كه اكثراً خلاف واقع بود، جمع‌آوري شد. اما اين مجموعه، مستند شكايت يا دستمايه محدوديت‌ خبرنگاران اين روزنامه و هرگونه تهديد و تحديد نشد. فقط مجلدي شد براي اين‌كه سند مظلوميت مجلس ششم باشد. و در يك كلام در اطلاع‌رساني همان مواضع مستحكم (دانستن حق مردم است) را دنبال مي‌كردم و با نرم‌خويي و صبوري و آرامش با ارباب رسانه تعامل مي‌كرد.
در محيط هيأت رئيسه و روابط با ساير اعضا و كاركنان هيأت رئيسه نيز همين منش را داشت. هيچ يك از كاركنان دفتر هيأت رئيسه (كه در بين آنها افرادي با افكار سياسي مخالف احمد كم نبودند)، از وي رنجيده خاطر نشدند، چرا كه تواضع و فروتني و نرم‌خويي وي چنان بود كه فضاي تلخي به‌وجود نمي‌آورد تا رنجشي ايجاد شود. در عين حال از مسامحه كاري نيز خبري نبود.
در جمع دوستان و اعضاي هيأت رئيسه و رئيس مجلس، احمد همان ويژگي خاص خود را داشت. در هر محفل و نشستي حضور داشت، و سر زندگي برقرار مي‌شد و اگر اختلاف نظري به‌وجود مي‌آمد، حلقه وصل جمع مي‌شد، به راحتي و روشن‌ نظراتش را بيان مي‌كرد، اما خلاف تصميم‌گيري جمع نه اقدامي مي‌‌كرد نه ابزار نظري ديگر، بسياري از مواقع جمع را با خود هم‌نظر مي‌كرد، اما براي اين توانايي خود شأني قائل نبود، چرا كه فروتني، سرزندگي و خلوص وي به اندازه‌ كافي كارساز بود،‌ و شأن والا و جايگاه وي را در نزد همه تثبيت مي‌كرد.
با ساير نمايندگان هم‌چنين بود. هيچ نماينده‌اي (هم اكثريت، هم اقليت) براي دسترسي به وي و بحث و گفت‌وگو با او، مانعي را پيش روي نمي‌ديد و چون با حوصله و مهرباني با همه برخورد مي‌كرد، بيش از هر كس ديگري به وي مراجعه مي‌شد.
گاهي هم فكر مي‌‌كنم احمد مثل «آب چشمه‌اي روان» بود، زلال و شفاف،‌ روان و جاري، حيات بخش و سرزنده، و مستحكم و پايمرد كه بالاخره براي عبور از هر صخره‌اي راهي مي‌يافت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *