آیینه ی صد نقش و نگاران كه تو بودی-احمد پورنجاتی

“زندگی” ، با همه ی جلوه های پر جاذبه اش ، در مقایسه با “مرگ” ، چیزی كم دارد: “راز گشایی”!
“زندگی” ، بر خلاف چهره آشكار و بی رنگ و ریایش ، بسیار “پنهانكار” است.
هزارتوی شخصیت آدم ها ، تنها در برابر مرگ ، كلاه از سر بر می دارد و به تسلیم و رضا ، نقاب از رخسار فرو می افكند.
به گمان من ، “زندگی واقعی” انسانها ، تنها و تنها ، با “مرگ” ، آفتابی می شود. “قیامت” را “هنگامه آشكار شدن راز ها”: “یوم تبلی السرائر” خوانده اند ، در نگاه من ، “قیامت” ، صحنه بزرگ یك نمایش رئال است و “مرگ” ، پرده ی این صحنه شكوهمند ، آنگاه كه بالا می رود!
اگر زندگی ، عرصه ی “تردستی” و “معما سازی” و “حیرت افزایی” است ، مرگ ، خداوندگار “رمز گشایی” و “از پرده برون افكنی” رخسار پنهان انسانهاست.
“مرگ” ، آموزگار بزرگ و هنرمندیست ، چون تنها به همت اوست كه “مشت بسته ی” یك عمر زندگی ، باز می شود.
به باور من “معارفه ی حقیقی” با آدم ها ، از واپسین دم مرگ آنها آغاز می گردد.
و چه شكوهمند و شگفت انگیز و پند آموز است مشاهده ی “كسی” آنگونه كه “به واقع” بوده است ، نه آنگونه كه “نموده” است. اینك چهل روز است كه “پرده” از “صحنه”ی یك زندگی ، یك نام ، یك “احمد” به كناری رفته است.
“صحنه ی تمام عیار احمد” بی هیچ رنگ و ریا ، بی كمترین ملاحظه این و آن ، پیش روی دیدگان حیرت زده ی تماشاگران ، كه “ما باشیم” ، خودنمایی می كند.
آیا “این” احمد كه بر “صحنه” می بینیم ، همان احمد پیش از كنار رفتن “پرده” نمایش است؟
“احمد ما” چهره ناشناخته ای نبود. پری رویی بود كه هرگز تاب مستوری نداشت! همه آنچه كه درباره او گفته اند و نوشته اند ، بی هیچ تردید و فارغ از هر گزافه گویی ، چیزی جر “ستودن خویش” نبود كه گفته اند: “ستایشگر آفتاب ، ستایشگر خویش است.”
اما من ، پس از بیست و اندی سال از آشنایی و دوستی و همكاری با او اعتراف و ادعا می كنم كه “احمد واقعی” را پس از بالا رفتن “پرده مرگ” “برصحنه حقیقت” به تماشا نشسته ام. “آیینه ی صد نقش و نگارانِ” ما هنوز تردستی ها دارد برای رخ نمایی و جلوه گری! بنگرید:
1- شجاعت فروتنی:
كیمیای كمیاب زمانه ما كه سكه ی رایج آن نان خوردن از كیسه ی قیافه گرفتن های غلط انداز و معطوف به اقتدارهای باسمه ایست. “احمد ما” به قول اهل منطق ، لا بشرط ، فارغ از زمان و مكان و پست و مقام ، فروتن بود. این خصلت عیّاری را نه به مثابه یك صفت اعتباری یا اكتسابی یا شغلی ، بلكه به عنوان یك گوهر ذاتی با خود داشت. من دلیری او را در فروتنی ، یكی از كارسازترین جلوه های ، “تجربه ی احمد” می دانم. لطیفه ی این ویژگی ناب در احمد این بود كه همه مشاغل و مسئولیت های او ، از خبرنگاری تا مدیریت ، تا فعالیت دیپلماتیك و وكالت مجلس و مشاورت مقامات ، استعداد و اقتضای بالا نشینی و تفرعن و “من آنم كه رستم یلی بود در سیستان” را داشت.
2- اشتهای بی انتهای دانستن:
كاش من میتوانستم شناسنامه ام را دستكاری كنم ، سی ، سی و پنچ سال! آنگاه به عنوان یك جوان بیست ساله ، می دانستم كه این “درد مزمن پوكی استخوان” را كه هیچ علتی جز “ضعف دانایی” ندارد ، چگونه باید علاج كرد. تجربه احمد ، حكایت شكوه و سروری آیین دانایی در جهان بینی اوست. تصویر احمد با كتاب های انبوه زیر بغل ، ولع عجولانه ی او برای خواندن و بیشتر خواندن ، هیچ نبود جز جلوه ای از ایمان آن كبّاده كش عرصه دانایی كه می دانست “باطل السحر” عقب ماندگی ملت ما مبارزه با جهل و خرافه و نا آگاهیست.
3- مرزبندی جوانمردانه:
“احمد بورقانی” خوش اخلاق و با معرفت بود ، آیین قلندری میدانست ، با همه رفیق بود ، محفل اُنس با او شادی بخش و انرژی زا بود ، اما “احمد” هیچگاه “صلح كل” و بی معیار و ملاك نبود. اگر در سوك او از هر قوم و قبیله و سلیقه فكری و سیاسی حاضر و داغدار و اندوهگین بودند ، نه به این دلیل بود كه مرز بندی فكری و سیاسی نداشت و نه به این منظور بود كه: “مسلمانش به زمزم شوید و كافر بسوزاند” ، بلكه به این سبب بود كه “احمد” در مرزبندی های فكری و سیاسی نیز جوانمرد بود.

مجال این نوشته كوتاه تر از آن است كه بیش از این سخن دراز كنم. با فرازی از سروده ی استاد شفیعی كدكنی به پایانش می برم:
ای روشنی باغ و بهاران كه تو بودی
وی خرمی خاطر یاران كه تو بودی
ای سرو كه در پیرهن صبح نگنجید
جان تو و ای جان بهاران كه تو بودی
با پیرهن سبز ، برین آبی بی ابر
“آیینه ی صد نقش و نگاران كه تو بودی”
در تابش خورشید تموز و تپش خاك
آرامگه و منزل یاران كه تو بودی
بی پشت و پناهند تذروان و هَزاران
ای باغ تذروان و هَزاران كه تو بودی
در همهمه با غرش توفان و شب و ابر
در زمزمه با ریزش باران كه تو بودی
ای در غم و اندوه كه ماییم پس از تو
وِی شادی اندوه گزاران كه تو بودی.

“اللهم بارك لنا فی الموت”: پروردگارا در مرگ ما مباركی و میمنت قرار ده. (امام علی (ع))

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *