خاطراتی كه برايم ماند-سیدعلی کاشفی‌خوانساری

احمد بورقاني كه ساعاتی پیش از ميان ما رفت، در عرصه سياست و مطبوعات و جنگ، چهره‌اي شناخته شده بود و دوستان و مخالفاني داشت. اما كمتر كسي از نقش او در حمايت از فعاليت‌هاي فرهنگي كودكان با خبر است.
سال 76 كه بورقاني معاون مطبوعاتي وزارت ارشاد شد، با او آشنا شدم. من در خانه روزنامه‌نگاران جوان كه آن زمان از ادارت كل معاونت مطبوعاتي بود_ و يادش به خير_ معاون بودم و شايد يك ماه قبل از آمدن بورقاني خود را به مركز مطالعات و تحقيقات رسانه‌‌ها منتقل كرده بودم. درباره آينده كاري‌ام ترديد داشتم و گمان مي‌كردم به دليل برخورد مسئولان جديد ارشاد، شايد بهتر باشد كه به پايگاه اصلي‌ام يعني حوزه هنري برگردم. اما تقدير چنين بود كه آنجا ماندگار شوم و در اتفاقات تكرار نشدني و مهمي براي مطبوعات كودك و نوجوان سهيم باشيم.
همه چيز در همان ديدار اولمان شكل گرفت. با مردی روبه‌رو شدم كه بي‌اندازه خاكي، صميمي، صريح و بي‌تعارف بود. سيگاري روشن كرديم و خيلي زود صحبت‌هاي رسمي به حرف‌هاي دوستانه بدل شد. آن روزها، مسئول فرهنگي پايگاه بسيج معاونت مطبوعاتي هم بودم. بي‌آنكه پيشنهاد بدهم در پايگاه هم ثبت نام كرد و گفت: « فقط، پارتي بازي كن من صبحگاه نداشته باشم! » بعد هم گفت :« شما مطبوعات كودك را مي‌شناسيد و من نمي‌شناسم. پس هر كاري كه بگوييد خواهم كرد.» گفت:« چه عجب يه بچه تهرون ديدم. من زبون روستايي‌ها و شهرستاني‌ها را درست نمي‌فهمم»

شوراي كارشناسي مطبوعات كودك را تشكيل داديم و جلسات آن را به صورت منظم و جدي پي‌گرفتيم.عبدالعلي رضايي رئيس مركز مطالعات و تحقيقات رسانه‌ها و سيد احمد موسي‌زاده، معاون پژوهشي او، با بزرگواري از هيچ كمكي دريغ نكردند.اعضا شورا را درست به ياد ندارم. اگر اشتباه نكنم دكتر رويا معتمدنژاد، ناصر يوسفي، محمد علي شاماني، زهرا احمدي و ليلا رستگار بودند. شايد فريدون عموزاده خليلي، دكتر احمد ميرزا بيگي و مهنوش مشيري هم بودند. نتيجه‌اش فهرست كاملي از مسائل و مشكلات مطبوعات كودك و تعيين اولويت‌هاي پژوهشي اين عرصه بود.
براي اولين و آخرين بار دوره روزنامه‌نگاري تخصصي مطبوعات كودك و نوجوان برگزار شد. با حضور سي و چند نماينده از مطبوعات كودك و با استاداني چون مهدي محسنيان راد، پرويز پيران، احمد ميرعابديني، حسين اسكندري، فريدون عموزاده، ثريا قزل‌اياغ، شيرين عبادي، رويا معتمدنژاد، مصطفي رحماندوست، علي اكبر قاضي‌زاده، يونس شكرخواه،علي صلح جو، مهدي حجواني و بيژن زارع.
در مراسم اختتاميه دوره، صحبت كوتاهي داشت. گفت در همه جاي دنيا كه مطبوعات كاملاً آزادند كلي تبصره و قانون درباره مطبوعات كودك وجود دارد، اما در قانون مطبوعات ما حتي اشاره‌اي به مطبوعات كودك وجود ندارد.بعد هم اظهار اميدواري كرد قوانين و حمايت‌هاي ويژه‌اي براي اين مجلات پيش‌بيني شود.
فصلنامه تخصصي نشريات كودك و نوجوان با حمايت او بنيان گذاشته شد كه تنها دو شماره دوام آورد و مطالب كم نظيري در حوزه مباحث نظري روزنامه‌نگاري براي كودكان داشت.
تهيه بولتن فصلي تحليل كمي و كيفي مطبوعات كودك نيز همان زمان آغاز شد كه اين يكي تا چند سال بعد هم ادامه داشت.
در جشنواره مطبوعات گروه‌هاي مربوط به كودك و نوجوان افزايش يافت و نهادينه شد و در سمينار بررسي مسائل مطبوعات ايران، مباحث مربوط به مطبوعات كودك گنجانده شد.
چند پژوهش هم درباره مطبوعات كودك انجام شد كه بررسي مطالب مربوط به كودكان در نشريات پيش از مشروطه و تهيه نامنامه مطبوعات كودك از آن جمله بود.
* * *
وقتي شعبان شهيدي مودب، جاي احمد بورقاني را گرفت، گفت مطبوعات كودك به وزارت ارشاد مربوط نمي‌شود و پرداختن به آن وظيفه كانون پرورش است! و به همين سادگي، همه آن شورا و دوره آموزشي و نشريه و بولتن به يكباره تعطيل شد. بعد هم من به دليل مقاله انتقادي كه در كتاب ماه كودك نوشته بودم، عذرم را از مركز مطالعات رسانه‌ها و كتاب ماه خواستند و من به حوزه هنري بازگشتم.
* * *

ديدارهاي من با احمد بورقاني هم به ملاقات‌هاي پيش‌بيني نشده و سالي يكي دوبار بدل شد.آخرين بار در يك افطاري در منزل احمد مسجدجامعي، نيم ساعتي گپ زديم.
حالا امشب تازه به خانه رسيده‌ام كه حسين نوروزي خبر مي‌دهد. بعد از او هم علي حجواني، امير حسين مدرس، پيروز قاسمي و … . احسان ميراب زاده هم شعري گفته و فرستاده است. نمي‌دانم معاونت وزير و نمايندگي مجلس چقدر در آن دنيا به كار او مي‌آيد، اما خدمت به بچه‌ها حتماً ماجور خواهد بو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *