بيرون از قاعده فهم من بود-محمدجواد غلا‌مرضاكاشي

هر مرگي، حامل نكته نغزي است براي زندگي. براي من، مرگ احمد بورقاني، پديدآورنده سوال بزرگي بود. سوالي كه مثل سرچشمه‌اي جوشان، نكته‌هاي نغز مي‌زايد.

در جهاني زندگي مي‌كنيم، كه عقلا‌نيت بر محور انواع داد و ستدهاي سودآور بنيان نهاده مي‌شود. براي فرومايگان، اين داد و ستد سودي است كه از يك معامله و كسب و كار اقتصادي حاصل مي‌شود. براي پاره‌اي كسب موقعيت‌هاي بوروكراتيك. براي بعضي، منزلت‌هاي اجتماعي و فرهنگي. كساني نيز با خلا‌قيت‌هاي شگرف هنري يا قهرماني‌ها و رشادت‌ها در جست‌وجوي نام ماندگارند و كساني با باورهاي عميق دين‌دارانه، در جستجوي پاداش الهي و رهايي از عقاب اخرويموضوع داد و ستدها و حاصل آنها براي هر كس، چيزي است و البته اينها هر يك ارزش و جايگاهي شايسته خود دارند. اما به‌رغم تفاوت‌ها، اين همه مولد شخصيت‌هايي كم و بيش مشابه، اگر چه با شان و موقعيت‌هايي متفاوت‌اند. هر چه از صور داني به سمت صور بالا‌تر و پربهاتر اين مردم پيش مي‌روي، پيچيده‌تر، چند لا‌يه‌تر و غيرقابل فهم‌تر مي‌شوند. ‌ اما در خيل اين منظومه‌اي كه در كار داد و ستد در اين جهان‌اند، معدود كساني را تجربه كرده‌ام كه از اين قاعده مستثني‌ هستند. در همه اركان زندگي‌شان، در اطوار و عادات و رفتارهاشان، در دغدغه‌هاي روزمره‌شان، نشاني از اين قاعده نمي‌يابي. به‌رغم آنكه به شدت ساده‌اند، و هيچ نشاني از پيچيدگي‌هاي آنچناني در شخصيت‌شان نيست، عميقاً از محدوده فهم تو فراترند. احمد بورقاني از معدود شخصيت‌هايي است كه نفس بودن و زندگي متعارف‌شان پديد آورنده سوالي بزرگ در قاعده فهم آدمي‌اند. ‌ هيچگاه چيزي از كسي نمي‌خواهند، مطالبه‌اي ندارند، اصولا‌ً ويتريني نگسترده‌اند، و در ويترين خود چيزي براي عرضه ننهاده‌اند. طالب هيچ رنگي از مشتري نيز نيستند. زندگي‌شان را عشقي پر كرده است، بي آنكه با انتظار معشوقي گرم شود. گويي بزرگ‌تر و بلندطبع‌تر از همه معشوقان اين زمين زندگي مي‌كنند. زندگي اينان، به اندازه مرگ‌اينان، آدمي را در جدال با پرسشي بزرگ رها مي‌كند. بورقاني از آن جمله بود. از جمله بهترينشان كه در عمر خود تجربه كرده‌ام. ‌

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *