كانون توحید لندن در بعدازظهر آخرین شنبه از سال 1386 میزبان مراسم چهلمین روز درگذشت نابهنگام احمد بورقانی، معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد در دولت خاتمی و عضو هیات رئیسه مجلس ششم بود. این مراسم با عنوان «و قلم را هرگز…» به همت دانشجویان و با حضور كمنظیر ایرانیان مقیم لندن و چهرههای برجسته فكری، سیاسی و فرهنگی برگزار شد. همه آمده بودند تا این بار حكایت روزهای تلخ و شیرین احمد بورقانی را از زبان سه تن از دوستان نزدیك و همكاران او بشنوند. برنامه با تلاوت سوره الرحمن و سپس قرائت زندگینامه احمد بورقانی به قلم فرزندش سهامالدین بورقانی آغاز شد و با پخش نماهنگی به یاد احمد بورقانی و سخنرانی جمیله كدیور، مسعود بهنود و عطاءالله مهاجرانی ادامه یافت. جمیله كدیور، نماینده مجلس ششم و عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا، شخصیت وعملكرد احمد بورقانی را از چهار منظر بررسی كرد. وی در بخش نخست و در بررسی جایگاه شخصیتی احمد بورقانی، شوخطبعی، سعه صدر، یكرنگی، سادهزیستی، صراحت لهجه، فروتنی و سخاوت را از ویژگیهای برجسته شخصیتی وی دانست.
این نامزد رد صلاحیتشده مجلس هشتم در ادامه سخنانش از نقش اثرگذار احمد بورقانی در حیطه مطبوعات در عصر اصلاحات گفت و از او به عنوان پایهگذار نهادهای مدنی نظیر انجمن صنفی مستقل روزنامهنگاران و داوری مستقل جشنواره مطبوعات یاد كرد. كدیور كه از سال 79 تا 83 در كنار بورقانی به عنوان نماینده مردم تهران در مجلس ششم فعالیت داشت، در بخش سوم سخنانش از حضور فعال و موثر احمد بورقانی در مجلس ششم و تحصن نمایندگان سخن گفت و از تنظیم اصلاحیه قانون مطبوعات به عنوان برگ زرین پرونده فعالیت سیاسی وی در مجلس یاد كرد.
سخنان مسعود بهنود، بیشتر از جنس خاطره و نقد بود. محمدرضا جلائیپور – مجری برنامه – در ابتدای برنامه از قیصر امینپور، سید جعفر شهیدی، اكبر رادی، مهران قاسمی، آیتالله محمدرضا توسلی و احمد بورقانی به عنوان انسانهای بزرگ و شریفی كه در ماههای اخیر درگذشتهاند یاد كرده بود. مسعود بهنود، در ابتدا نام مریم فیروز را بر این فهرست افزود و یاد او را گرامیداشت. این روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، صحبتهای خود را با خاطرات اولین روزهای دوستیاش با بورقانی كه بر سر كلاس مقالهنویسی شكل گرفت آغاز كرد و با ذكر خاطراتی در وصف شوخ طبعی او سخنانش را ادامه داد. بهنود طنز و شوخطبعی احمد بورقانی را درست مثل گریههای كودكانه و معصومانهاش برخاسته از دل صاف و پاك و تیزهوشی او خواند و بیان بیپروای بورقانی را از ویژگیهای منحصر به فردش دانست. فضای سنگین و غمگین حاكم بر سالن با خنده درآمیخت وقتی بهنود از خاطره روزهای تلخ ترور حجاریان و شوخطبعی بورقانی سخن گفت؛ زمانی كه او در فضای سنگین بیمارستان به بورقانی به خاطر شباهتش به حجاریان پیشنهاد بازی در فیلم زندگی حجاریان را داده بود و بورقانی مشروط بر اینكه بهنود هم به جای سعید عسگر ایفای نقش كند آن را پذیرفته بود! بهنود در ادامه از چهار دوره در تاریخ صدسال اخیر ایران سخن گفت و دوره اصلاحات را به عنوان چهارمین دوره آزادی مطبوعات معرفی كرد. او سالهای پس از استبداد صغیر – 1288 تا 1300 – را دوره اول، سال 1320 تا كودتای 28 مرداد 1332 را دوران دوم و دوران 6،5 ماه قبل از انقلاب تا سال 60 را به عنوان دوره سوم معرفی كرد كه در همه آنها آزادی مطبوعات موقتا محقق شد. به گفته بهنود هریك از این دورانهای چهارگانه قهرمانان و قربانیانی داشتند كه هر دوره را با آنها میتوان شناخت و معرفی كرد. بهنود دوران 13 ساله شهریور 1320 تا كودتای مرداد 32 را به عنوان دورهای كه بیشترین قربانی را داشت دانست و از ترور حجاریان و برخورد روزنامهها و حدود 150روزنامهنگار زندانی در دوره اصلاحات به عنوان قربانیان دوره چهارم یادكرد. وی افزود كه احمد بورقانی را از مهمترین قهرمانان و قربانیان این دوره میداند.
به اعتقاد بهنود روزنامهنگاران و آزادیخواهان ایران در هیچیك از این چهار دوره از عوارض تندرویهای دورههای پیشین درس نگرفتند و پس از سالهای كوتاه آزادی مطبوعات، با زمستان سرد و طولانی محدودیتها مواجه شدند. وی در پایان گفت كه بزرگترین خطری که جامعه مطبوعات را تهدید میکند، دستی است که جامعه هیجانزده برای روزنامهنگار زده میشود و تاكید كرد كه روزنامهنگاری اصلاحات نیز از این آفت مصون نماند. عطاءالله مهاجرانی سومین و آخرین سخنران برنامه كانون توحید بود. وی با نقل این جمله از كتاب برادران كارامازوف داستایوفسكی كه «گاه یك خاطره خوب میتواند به زندگی معنا بدهد»، جریان اصلاحات را خاطرهای ملی خواند كه به زندگی ملت ایران معنا بخشید. مهاجرانی كه وزارت فرهنگ و ارشاد را در بخشی از دوران ریاست جمهوری خاتمی عهدهدار بود از چند و چون انتخاب احمد بورقانی به عنوان معاون مطبوعاتی خود سخن گفت و افزود بهرغم اصرار دوستان اصلاحطلب مبنی بر انتخاب گزینههای دیگر برای معاونت مطبوعات، شخصا از احمد بورقانی به جهت تبحر و مهارتی كه داشت برای پذیرش این پست دعوت كردم. وی تاكید كرد كه در وزارت ارشاد از هیچیك از نیروهای حزبی كارگزاران استفاده نكرده و در تمام معاونتها از شخصیتهایی دعوت به همراهی كرده است كه در حوزه مربوطه متخصص و خبره بودهاند. احمد بورقانی هم به باور مهاجرانی شایستهترین گزینه برای مدیریت توسعه فرهنگی در حوزه مطبوعات بوده است.
مهاجرانی راه رسیدن به آزادی را به جاده هزارپیچ چالوس تشبیه كرد كه برای به سلامت گذشتن از آن باید بسی محتاط و باتدبیر بود و سرعت مجاز را رعایت كرد. وی در ادامه از اختلاف نظری خود با پارهای از دوستانش از جمله سعید حجاریان، مصطفی تاجزاده و احمد بورقانی بر سر پروسه یا پروژه بودن اصلاحات صحبت كرد. مهاجرانی گفت: بورقانی به آزادی به عنوان یك فرصت مینگریست كه باید نهایت استفاده را از آن برد، اما از نظر من آزادی نه یك پروژه كه یك پروسه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بود كه باید برای آن در بلندمدت استراتژی و روش و سازماندهی میداشتیم. مهاجرانی در پایان سخنانش با ذكر پارهای از فضائل اخلاقی احمد بورقانی، از او و جریان اصلاحات به عنوان یك خاطره درخشان نزد ملت ایران یاد كرد.
حضور بسیاری از فعالان و دانشجویان ایرانی در میان جمعیت به بخش پرسش و پاسخ جذابیت بیشتری بخشید. مسعود بهنود در پاسخ به یک سوال در رابطه با علت عدم یأس سیاسی پس از دوم خرداد بر خلاف دورههای قبل، آزادی را امری پیوسته تعریف كرد كه امكان انقطاع كامل آن هیچگاه وجود ندارد و تنها میزان آن كم و زیاد شده است. بهنود در ادامه با تایید سخنان مبنی بر عدمحاكم شدن یأس و ترس پس از دوران اصلاحات، تاثیر گفتمان اصلاحطلبی بر زبان دولتمردان را مثبت ارزیابی كرد و این تغییرات مثبت را از بركات اصلاحات دانست.
جمیله كدیور در پاسخ به یكی از سوالات، خود ایرانیان و فرهنگ استبدادزده حاكم بر ذهن آنان را مهمترین سد اندیشه در ایران خواند. بهنود نیز در پاسخ به همین سوال فهم ایرانیان و حتی اندیشمندان ایرانی از آزادی، قانون و آزادی را «فهمی شیك» و منقطع از واقعیتهای اجتماعی و تاریخی قلمداد كرد. او به عنوان مثال از یكی از اظهارات اخیر اكبر گنجی ابراز شگفتی كرد كه گفته بود با آمدن دموكراسی مسئله هستهای ایران هم حل خواهد شد. بهنود عدمتعادل و افراط و تفریط را از آفات مطبوعات دوم خرداد خواند. وقتی بهنود به نقل از ماشاءالله شمس الواعظین، ایرانیان را در استبداد، صبور و در آزادی، عجول توصیف كرد، عطاءالله مهاجرانی خود شمسالواعظین را هم مصداق حرفش خواند و در میان خنده حضار ادامه داد: اگر اندیشه درست تولید و طرح شود موانع كمتری در برابرش قرار میگیرد. نباید تولید اندیشه را با موضعگیری سیاسی اشتباه گرفت.
مهاجرانی در پاسخ به سوال یكی از مخاطبان مبنی بر افق فعالیتهای سیاسیاش در آینده، تاكید كرد كه 25 سال اول عمر را به آموختن و 25 سال دوم را به سیاست پرداخته و مصمم است كه مابقی عمر را تنها صرف ادبیات و پژوهش كند. وی كه با وجود درخواست یكی از حضار در واكنش به مصاحبه اخیر علیرضا حقیقی سخنی نگفته بود، در پاسخ به پرسشی دیگر گفت: من هیچگاه با استعفای احمد بورقانی موافق نبودم و بحث مدیریت چریكی هم ابتدا توسط خود احمد مطرح شد. مرحوم بورقانی در جلسه تودیعش گفت كه قبل از پذیرفتن پست معاونت مطبوعات، خود به كوتاهی عمر فعالیتش واقف بوده، درست مثل چریكی كه میداند عمر مبارزاتیاش كوتاه است. مهاجرانی گفت كه با نگاه چریكی به فعالیت در عرصه فرهنگ مخالف بوده و بورقانی از این مخالفتش كاملا آگاهی داشت. وی در ادامه افزود كه اگر امثال احمد بورقانی 8 سال مداوم به مدیریت توسعه فرهنگی و سیاسی میپرداختند، اصلاحات اكنون كمتر از ضعف نهادی رنج میبرد. سوگیاد احمد بورقانی در كانون توحید لندن در حالی به پایان رسید كه دوستداران احمد بورقانی پس از سه ساعت درآمیخته با اشك و خنده، مدتی را به گپ و گفت غیررسمی با سخنرانان برنامه گذراندند؛ در سالنی كه بر دیوار سفید و بلند آن تصویر خنده معصومانه و نگاه آرام احمد بورقانی نقش بسته بود.
سوگیاد بورقانی در كانون توحید لندن
پاسخ دهید