ایران، یک صد سال پس از مشروطیت-احمد بورقانی

سلام و درود خداوند نثار انبیا و اولیا و معصومین و شهدا، به ویژه شهدای راه آزادی و انقلاب مشروطیت و سپاس بیکران از حضار مکرم و معظم حاضردر مجلس. میلاد موفور السرور امام محمد تقی (ع) را به محضر شما گرامیان تهنیت عرض می کنم.

***

سعدی رحمة الله علیه حکایت کرده است که اعرابی ای در حلقه جوهریان بصره همی گفت وقتی در بیابان ره گم کردم واز زاد و توشه با من چیزی نبود، ناگاه کیسه ای یافتم پرمروارید، هرگز آن ذوق فراموش نکنم که پنداشتم گندم بریان است، و باز آن تلخی که بدانستم مروارید است. ملاحظه می فرمایید که اعرابی با صراحت تکلیف خود را یکسره روشن کرده است. اما نسل ما بعد از گذشت یکصد سال از انقلاب مشروطیت حیران است که در آن تحول بزرگ اجتماعی جماعت سر در پی گندم بریان داشتند یا مروارید غلتان را می طلبیدند؟ یا هر دو را؟ اگر گفته آید هر دو، خواهم پرسید آیا رموزعاشقی با تقوا قابل جمع است؟

به رغم آنکه رهی طولانی پیموده ایم و تجارب گرانقدری اندوخته ایم، بعد از گذشت یکصد سال هنوز انبان پرسش هایمان خالی نشده است. البته این پارادوکس در جای خود باقی می ماند که انبان خالی از پرسش فضیلت است یا کیسه پر از سوال؟

این پرسش و سوالات بیشمار دیگر که چرا بعد از گذشت صد سال از انقلاب مشروطیت که ایران را به درون دنیای مدرن پرتاب کرد، هنوز قانون، عدالت، آزادی و دموکراسی استواری بایسته و شایسته در جامعه ما ندارد، جمعی از حاضران در این نشست را گرد هم آورد تا زمینه و بستری را فراهم آورند که اهل فضل و دانش و رای و نظربرای این پرسش ها چاره ای بیندیشند و اگر پاسخی یافتند آن را در مجمعی که امروز در دقایق نخست آن قرار داریم، برای عموم بشکافند و حتی پرسش های جدیدی پی افکنند و چه بسا بتوانند دریچه های تازه ای بگشایندبرای نگریستن به جامعه ایران،جامعه ای که مدام در نوسان بین گذشته و آینده، تلاطم های سنگین را به گذشته می سپارد و در غبار زمان گم می کند. با این تعریف قرار شد همایش تنها در مشروطه شناسی و دقایق خرد آن تمرکز و توقف نکند و به فراتر از آن نظر افکند.

ماجرای چگونگی شکل گیری همایش ایران، یکصد سال پس از مشروطیت، تجارب گذشته، چشم انداز آینده و خدمات و زحمات دوستان و یاران خوب به تفصیل درویژه نامه همایش که به همت روزنامه شرق از زیر چاپ خارج شده آمده است تا در این جا اوقات شریف شما بی جهت تلف نگردد اما شاید بد نباشد اشاره کنم که اولا می توان با زاد و توشه اندک نیز کارهایی را به رغم دشواری ها به انجام رساند که بهره آن نصیب خیل کثیری شود نظیر همین همایش، ثانیا جناح ها و گروه ها و نهادهای مدنی که در حوزه های کلان فکری همسو هستند با سلایق متفاوت می توانند برای مسائلی عمیق تر و گسترده تر از مسائل سیاسی روزمره گرد هم آیند و اتفاقا نیز به سرعت به نتیجه برسند، ثالثا زمانی که زمزمه این همدلی ها از اتاق جلسات و دور میز مذاکرات بیرون می رود شوق و نزدیکی تازه ای را میان جماعت هنوز امیدوار می دمد که زندگی ادامه دارد.

و شاید به همین دلایل و سوابق دیگر بود که دعوت و فراخوان ستاد برگزاری همایش موثر افتاد و به رغم تنگی وقت، دبیرخانه علمی همایش موفق شد بیش از یکصد مقاله دریافت کند واندکی کمتر از یک سوم آن را برای ارائه در هفت جلسه کاری همایش تدارک کند. همین جا بی هیچ تبعیض و تمایزی از همه مقاله دهندگان صمیمانه سپاسگزاری می شود. علاقه مند بودیم برحواشی این همایش بیشتر بیفزاییم اما تنگدستی مالی و شاید صحیح تر باشد که بگویم تهیدستی اجازه نداد، با این وجود سخت دلخوشیم که زیر این آسمان مینایی هنوز می توانیم دور هم جمع شویم و غیر از شکیبایی ، باز هم بپرسیم.

همین جا باید صریح و شفاف از خودمان انتقاد کنم که برای غنای بیشتر بخشیدن به این همایش می بایست محضر بزرگان دیگری را درک می کردیم که غفلت کردیم و یا کوتاهی غیر قابل توجیه، و به همین علت باید ملامت و مذمت شویم، بزرگانی همچون اساتید ارجمند محمد مجتهد شبستری، محمدعلی موحد، صادق آیینه وند، مصطفی ملکیان، عزت الله سحابی و …

اگرچه ما هم شام کوفه را دیده ایم و هم صبح کربلا را اما اجازه دهید از پاره ای از ناهمراهی ها دربسته و سربسته شکوه کنیم، آیا درویشان نیز به جمع پادشاهان پیوسته اند که دو تن در اقلیمی نمی گنجند؟ آیا گذشت آن زمانی که می گفتند هفت درویشی در گلیمی می خسبند؟

جاده همایش دوطرفه بوده و هست، هم به راست می توان پیچید و هم به چپ، مستقیم که جای خود دارد. ما تنها خواسته بودیم که مقالات و نوشتجات حاوی نظرات صائب، قول های حجت، سطور معتبر، تحقیقات دقیق و مطالب متصل به مآخذ صحیح و اصیل باشد. و به علاوه قرار نبود تنها همایش را به مقالات ویافته های مورخان و پژوهشگران مکرم تاریخ محدود کنیم.

باری، یادآور شدم که سپاس ها و تشکرها را در مکتوب ویژه نامه آورده ام و از ذکر جزء جزء آن می گذرم و فقط یک بار دیگراز همه و همه، خرد و کلان، پیر و جوان، زن و مرد که همت کردند و چراغ این خانه عشق را روشن کردند صمیمانه و متواضعانه سپاسگزاری می کنیم که هرچه کند همت مردان کند/ کار نه این گنبد گردان کند. البته منظور شاعر انشاءالله از مردان دراین بیت آدمیان است که زنان و مردان را در بر می گیرد! اجازه می خواهم از یکی از بزرگوارانی که برای برپایی این همایش فراوان زحمت کشید اما این گنگ خوابدیده خام دست به سهو نام محترم او را در گزارش مکتوب از قلم انداخت سپاسگزاری ویژه به عمل آورم و او کسی نیست جز آقای احمد مسجدجامعی. انشاءالله پوزش این کمترین را می پذیرد.

از همه میهمانان ارجمند و بزرگواری که دراین مجلس بی ریا حاضرند صمیمانه تشکر می کنم، پوزش می خواهم که از کسی نام نمی برم و اجازه می خواهم از حجة الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی به عنوان نماد این جمعیت با نام سپاسگزاری کنم که به ویژه دعوت ما را برای سخن گفتن پذیرفتند.

و کلام آخر آن که نوشته اند هر که به وقایع دیگران پند نگیرد دیگران به وقایع او پند گیرند، ما این جا جمع شدیم که از وقایع یکصد سال گذشته پند بگیریم، انشاءالله.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *