غروب بعد از جلسهاي، با آقاي مسجدجامعي داشتيم ميرفتيم روضه؛ حين رانندگي وسط بزرگراه مدرس، خانم اشراقي به موبايلم زنگ زد و گفت از احمد آقاي بورقاني چه خبر داري؟ جا خوردم و گفتم يكي دو روز است كه بيخبرم.
گفت آقا رضا (خاتمي – همسر خانم اشراقي) با عجله تماس گرفته و گفته حال احمد بورقاني خوب نيست، پيش او ميرود اما هرچه موبايل آقا رضا را ميگيرد جواب نمي دهد. ادامه داد: عليرضا ! نگرانم. ببين چه شده.سعي كردم از ديگران خبر دقيقتر بگيرم. دقايقي بعد در بهت و ناباوري خبر مرگ احمد بورقاني عزيز را شنيدم. من و آقاي مسجدجامعي، بهتزده، بغض كرديم و آرام آرام گريستيم. به سمت خانه احمد بورقاني حركت كرديم. چندينبار در خانه باصفايش – در محله تهراننو – ميهمان احمدآقا بودهام با همان لبخند و لطف و روي گشادهاش. حالا در مسير، به خاطراتم با او فكر ميكنم.
زمستان 75 در ستاد انتخاباتي آقاي خاتمي از نزديك با احمد بورقاني آشنا شدم. سپس با آغاز كار دولت آقاي خاتمي، در وزارت ارشاد همكار شديم. احمد آقا معاون مطبوعاتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و من دبير شوراي معاونان و سرپرست دفتر وزارتي. از همان آغاز آشناييام با احمد آقا و بعد در پي رفاقت با وي دريافتم كه او از جنس ديگري است. او صريح، شوخطبع، متواضع، نجيب، مبادي آداب، به شدت اخلاقي، صادق و صميمي بود. يادم نميرود وقتي از ارشاد رفت همه كاركنان معاونت مطبوعاتي و كاركنان وزارتخانه ناراحت و دمق بودند. احمد بورقاني در كنار خدمات تاريخي و به ياد ماندنياش در دوران تصدي معاونت مطبوعاتي به طرز عجيبي پيگير مسائل و مشكلات همكارانش در معاونت مطبوعاتي بود. حتي وقتي دوره نمايندگياش در مجلس ششم به پايان رسيد، تا تابستان 84 كه من در وزارت ارشاد بودم، تماس ميگرفت و پيگير رفع مشكل و گرفتاري اصحاب فكر و فرهنگ بود. به ياد دارم مسائل و مشكلات كارمندان را شخصا پيگيري ميكرد. هركس با احمد بورقاني حشر و نشر داشت ميدانست كه او هنگام اذان هر كجا كه هست: جلسه، محل كار، مسافرت، ميهماني و… نماز اول وقتش را ميخواند. او ديندار واقعي بود و از ريا و تظاهر به شدت دوري ميكرد. احمد خوش خوراك بود و سيگار هم ميكشيد. دو سال پيش (آبان 84) بر اثر عارضه قلبي در مركز قلب تهران بستري شد و آنژيوگرافي كرد. عروق قلب احمد گرفتگي داشت و با گذاشتن فنر در رگها اين مشكل برطرف شد. احمد آقا طي دو سال اخير سيگار را كنار گذاشت و با رژيم غذايي و ورزش، وزن خود را كاهش داد و در اين كار مصمم بود. احمد بورقاني طي 3 سال اخير مورد مهرورزي دولت قرار گرفت و… اما مناعت طبع احمد مانع از اين ميشد كه زبان به گلايه گشايد.امروز احمد بورقاني از ميان ما رفت. وارد خانه احمد كه شديم پر بود از جمعيت دوستان و رفقايش كه در غم او ميگريستند. با خود ميانديشم كه همسر و فرزندان احمد -كه هميشه به آنها عشق ميورزيد – در دل شب چه حالي دارند.
احمد به ميهماني برادر شهيدش رفته است