محسن امينزاده عضو هيات علمي دانشگاه و معاون سابق وزارت خارجه دولت خاتمي و معاون مطبوعاتي و تبليغاتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي آقاي خاتمي از سال 1368 تا 1371، از تجربههاي مطبوعاتي و نقش احمد بورقاني گفته است.
• شما بهعنوان اولين معاون مطبوعاتي در وزارت ارشاد طبعاً نگاه متفاوتي به كاربورقاني و موفقيتهاي او داريد و احساستان بايد با ديگران تفاوتهايي داشته باشد.
جواب: حتماً همينطور است. ما هردو در ساختمان سابق معاونت مطبوعاتي در ميدان تختي كار ميكرديم. من درسال 1371 چندهفته بعد از كنارهگيري آقاي خاتمي از وزارت ارشاد اين ساختمان را ترك كردم و پس از آن زمان، فقط يك بار ديگر به آن ساختمان برگشتم. آن هم براي شركت درمراسم توديع آقاي بورقاني بود. آن روز همكاران بورقاني ميگريستند و از رفتن بورقاني متأثر بودند. درواقع مرحوم بورقاني ادامه دهنده كاري بود كه جمعي از بهترين نيروهاي فرهنگي كشور نه سال پيش از آن شروع كرده بودند و من هم در خدمت آنها بودم.
• اساساً معاونت مطبوعاتي كي و چگونه شكل گرفت؟
پيش از انقلاب اسلامي دو وزارتخانه در كشور متولي رسانهها و فرهنگ بودند. وزارت اطلاعات و جهانگردي متولي امور مطبوعات و ساير رسانههاي كشور بود و وزارت فرهنگ و هنر متولي حوزه فرهنگ و نشر و كتاب بود. پس از انقلاب اسلامي اين دو وزارتخانه در هم ادغام شدند و پس از آن امور كتاب و مطبوعات در حوزه معاونت فرهنگي وزارت ارشاد متمركز بود و امور رسانههاي خارجي به حوزه معاونت بينالمللي ارتباط داشت. در يك بازنگري كارشناسانه، وزارت ارشاد و سازمان برنامه به اين نتيجه رسيده بودند كه حوزه رسانهها بايد از حوزه كتاب و نشر جدا شود و معاونت مطبوعات و تبليغات ايجاد شود. درسال 1367 آقاي خاتمي وزير ارشاد وقت، از من دعوت كردند كه اين معاونت را راهاندازي كنم. پيشنهاد خوبي بود. ضمن پذيرش دعوت، براي انجام اين كار مهم يعني تاسيس يك نهاد متولي مطبوعات و رسانه ها، سراغ بهترين نيروهايي كه ميشناختم رفتم و اين كار با كمك جمع بسيار با كيفيتي از نيروهاي حوزه فرهنگ ورسانهها ممكن شد.
• چه كساني در اين دوره با شما همراهي كردند؟
نيروهاي توانمند زيادي بودند. آقايان خانيكي، آرمين، ستاري، فرامرزيان، مزروعي، مرحوم ملازم و در مقاطعي مرحوم نوروزي و پورعزيزي در اين دوره مديركل بودند. آقايان عربسرخي، عبدي و در مقاطعي تاجزاده و مرحوم كيومرث صابري(گل آقا) و سركار خانم اميري مشاور بودند. دكتر معتمدنژاد، دكتربديعي و دكتر محسنيان راد، دكترفرقاني، همكاريهاي شاياني با بخشهاي پژوهشي و آموزشي معاونت داشتند. آقايان رمضانپور، شمسالواعظين، سعيدي، قاضيان، حقيقي؛ كركآبادي، جعفري، اكبري، بيات، و خيليهاي ديگر هم همكاران حوزههاي مختلف بودند.
• پس جمعي از نيروهاي با كيفيت بوده است؟
بله. كارهاي بزرگي كه در آن دوره انجام شد هم مديون حضور اين جمع قوي و انديشمند در كنارهم بود.
• درآن زمان آقاي بورقاني در معاونت مطبوعاتي فعاليت نداشتند؟
خير. آقاي بورقاني در آن زمان در خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران فعاليت داشتند. اما ما در ستاد تبليغات جنگ با هم همكاري بوديم. پيش از اين دوره من همكاريهايي با دكتر خرازي در ستاد تبليغات جنگ داشتم و دراين دوره نيز آقاي خاتمي بهعنوان وزير ارشاد در سال آخر جنگ مسئوليت ستاد تبليغات جنگ رابرعهده گرفته بودند. ايشان از من خواستند كه با حفظ سمت مسئوليت سرپرستي اين ستاد را برعهده بگيرم. درستاد تبليغات جنگ همكاريهايي با مرحوم بورقاني داشتم، تا اينكه ايشان بهعنوان نماينده خبرگزاري جمهوري اسلامي به نيويورك رفتند.
لازم است تاكيد كنم كه تخصص اصلي مرحوم بورقاني كار خبري بود و ايشان در اين زمينه توانايي زيادي داشت كه در ستاد تبليغات جنگ توجه برانگيز بود.
• كي معاونت مطبوعاتي را ترك كرديد و علت آن چه بود؟
درسال 1371 آقاي خاتمي در حمايت از آزادي مطبوعات و فرهنگ و دراعتراض به فعاليت گروههاي فشار و ماجراجويي كه با حمايت برخي جريانهاي داخلي به تخريب حوزه فرهنگ و هنر مشغول شده بودند و دخالتهاي آنان به برخورد فيزيكي با مطبوعاتي مثل مجله گردون و برخي شخصيتهاي فرهنگي و آتش زدن كتابفروشيهاي كشيده شده بود، استعفا دادند. قرار بود كه معاونين بمانيم تا تكليفان با وزير بعدي روشن شود و به كارها لطمه وارد نشود. بهرحال همكاري من و آقاي لاريجاني چند هفته بيشتر طول نكشيد. عملاً مدت مسئوليت من 5/3 طول كشيد.
• در دوره مسئوليت شما چه تحولاتي به وقوع پيوست؟
براي شناخت عملكرد مرحوم بورقاني بهتر است به همان زمينههايي كه اشاره شد بپردازم. در اين مرحله تاسيس معاونت ضمن ساماندهي تشكيلات معاونت وضعيت مطبوعات كشور ساماندهي شد و
مطبوعات كشور در درون دولت متولي و حامي پيدا كرد. براي اولين بار پس از انقلاب اسلامي هيات منصفه مطبوعات تشكيل گرديد. براي اولين بار انجمنهاي صنفي مطبوعاتي شكل گرفتند.
عملكرد مطبوعات بزرگ كشور قانونمند شد. امور رسانههاي خارجي ساماندهي شد و امور خبرنگاران خارجي بسيار تسهيل گرديد. شوراي نظارت برمطبوعات ساماندهي شد و صدور مجوز فعاليت مطبوعات بسيار تسهيل گرديد. نهادهاي پژوهشي و آموزشي مربوط به مطبوعات و رسانهها ايجاد گرديد. و بسياري كارهاي ريز و درشت ديگر از اين دست.
در سال 1368 مطبوعات كشور جمعا حدود 180 عنوان بود كه بخش كوچكي از آنها خصوصي بودند. در سال 1371 مطبوعات به حدود پانصد عنوان رسيده بود و همين ميزان نيز مجوز مطبوعاتي صادر شده بود كه بخشي از آنها بعداً فعال شدند.
• بعد از شما تا دوره مسئوليت مرحوم بورقاني چه تحولاتي ايجادشد.
تحول مهمي روي نداد. چند نفر در اين دوره مسئوليت معاونت مطبوعاتي را برعهد ه داشتند. يكي ازبرجستهترين آنها آقاي دكتر پورنجاتي بودند كه دوره مسئوليشان كوتاه بود. اما دراين دوره تحول مهمي روي نداد. رويه گذشته به كندي دنبال شد و تدريجا كنترلهاي روي مطبوعات افزايش يافت. اما با استقرار دولت اصلاحات و شروع فعاليت آقاي بورقاني در معاونت مطبوعاتي همه چيز بكلي تغيير كرد.
• دوره مسئوليت آقاي بورقاني چه ويژگيهايي داشت.
من ميتوانم بگويم كه همه آرزوها و مطلوبهايي كه در ذهن مجموعه بچههاي معاونت مطبوعاتي بود در دوره مسئوليت آقاي بورقاني محقق شد. البته دوره مسئوليت آقاي بورقاني دوره آغازين رياست جمهوري آقاي خاتمي و دوره اصلاحات بود و طبعاً با دورههاي پيش از آن متفاوت بود. دولتي متعقد به حمايت از فرهنگ روي كار آمده بود كه شديداً حامي آزادي بيان و قلم و توسعه حوزه فرهنگ و اطلاعرساني بود. اما مرحوم بورقاني توانست حداكثر استفاده را از شرايط كرده و بهترين شرايط را در جامعه مطبوعاتي ايران حاكم نمايد. درواقع احمد بهترين معاونت مطبوعاتي براي بهترين دوره فعاليت مطبوعات آزاد پس از انقلاب اسلامي بود. در دوره مسئوليت مرحوم بورقاني مجموعهاي از بهترين مطبوعات و بخصوص روزنامههاي كشور منتشر شدند و برخي از آنها مثل صبح امروز به تيراژ استثنائي 700 هزار نسخه در روز هم رسيد. تيراژي كه فكر ميكنم از مجموع روزنامههاي سياسي امروز كشور هم بيشتر بود. اگر اين روزنامه توقيف نميشد تيراژ آن باز هم افزايش مييافت و آرزوي اهل مطالعه شدن مردم هم تا حدي محقق ميشد. اشتياق جامعه به خواندن و علاقه مردم و بخصوص نخبگان به دانستن، با تلاشهاي ارزشمند مرحوم بورقاني و همكاران ايشان در وزارت ارشادو نيروهاي قوي مطبوعاتي درمطبوعات مختلف همراه شد و جامعه مطبوعاتي ايران در اين دوره به يك پديده تبديل شد. پديده بينظيري كه پيش از آن سابقه نداشت و متاسفانه بعد از اين دوره هم با توقيف روزنامههاي پرتيراژ، احتمال تكرار آن منتفي گرديد.
• چه تحولات چشمگيري باعث شد كه دوره مسئوليت مرحوم بورقاني تا اين حد اهميت پيداكند.
– عملاً ساختارهايي كه نه سال پيش بينان نهاده شده بود در مطلوبترين نمونه خود در اين دوره متجلي گرديد. در همه حوزهها چنين بود. چه در حمايت از مطبوعات داخلي، چه در امور مطبوعات خارجي كه به دليل تجربه احمد در خبرگزاري و نيويورك تخصص ويژه او هم شده بود، چه در زمينه حمايتهاي مادي و معنوي از مطبوعات، چه در زمينه پژوهش و آموزش، چه در زمينه كاهش تصدي گري دولت در امور مطبوعات و تقويت نهادهاي صنفي مطبوعات.
– مطلوبترين و قانونمندترين هيات منصفه مطبوعات دراين دوره شكل گرفت.
– نهادهاي صنفي مطبوعاتي شرايطي مطلوبي پيدا كردند.
– با تيراژ بالاي روزنامههاي غيردولتي سهم مطبوعات غيردولتي درسرانه مطبوعات كشور بشدت افزايش يافت.
– فعاليتهاي آموزشي و پژوهشي مطبوعات ارتقاء يافت.
– امور خبرنگاران خارجي ساماندهي شد. و بسيار از كارهاي ديگر كه جزئيات آنرا همكاران احمد بيشتر ميتوانند توضيح دهند.
• روش كار مرحوم بورقاني چه ويژگيهايي داشت؟
يكي از وجوه برجسته كار مرحوم بورقاني اهتمام او به حمايت از مطبوعات بود. او تلاش زيادي براي دفاع از آزادي و حقوق مطبوعات كرد. عملاً توقيف مطبوعات مهمترين ضربهاي بود كه او را از ادامه كار بازداشت.
ويژگي ديگر احمد كه او را بسيار شاخص ميكرد خاكي بودن او بود. احمد بدون اينكه قصد تظاهر داشته باشد در رفتار و ارتباط با ديگران بسيار ساده و بيتكلف بود. وقت زيادي را وقف رسيدگي به امور مطبوعات و دفاع ا زحقوق آنان ميكرد و در اين رابطه از هيچ تلاش دريغ نداشت. من در مقاله مفصل در اين مورد نوشته ام. احمد بورقاني تا آخرعمر بچه نظام آباد و تهران نو باقي ماند. زندگي متوسط بچههاي نظام آباد، الگوي زندگي شخصي احمد بود و او بر اين مساله پاي ميفشرد و بسيار مراقبت ميكرد كه از آن تخطي نكند. احمد در نيويورك هم نظام آبادي بود و وقتي به تهران بازگشت بازهم به زندگي نظام آباد بازگشت. زندگي بسياربسيار ساده، رنوي درب و داغان و رفت و آمدهاي با موتور سيكلت و مسائلي از اين دست براي بسيار از مردم ناشناخته بود و تا وقتي احمد از دنيا رفت كمتر كسي از شرايط معيشت و تعامل احمد مطلع گرديد.
ويژگي ديگر احمد خانواده شهيد بودن او بود. خيليها نميدانستند كه احمد برادر شهيد است اما دوستان احمد، بچههاي محل، هم سنگرهاي برادرش، حتي يك روز درباره سلامت و شخصيت والاي او ترديد نكردند و در روز تشييع جنازه او هم، پيكر او را در زير نام و تصوير برادرشهيدش، به رسم تشييع جنازه شهدا و خوبان، بر سكوي جنازه شهدا نهادند و برايش فاتحه خواندند و از او بهعنوان بچه مسجد خودشان ياد كردند.
ويژگي برجسته ديگر احمد دانش وسيع او در زمينه ادبيات بود. احمد بسيار كتاب ميخواند و ساعات آخر عمر خود را هم درحال مطالعه كتاب گذرانده بود. او تنها متولي مطبوعات و يكي از مسئولان حوزه فرهنگ نبود. او اهل فرهنگ بود.
احمد بورقاني حامي مطبوعات و فرهنگ بردباري را ترويج ميكرد و هميشه سنگ صبور كساني بود كه مورد كم لطفي و ستم كساني قرار گرفته بودند كه خود را مدافع دين خدا معرفي ميكردند. در تمام طول مسئوليتش د رمعاونت مطبوعاتي چنين بود و با همه آناني كه فرصت فعاليت فرهنگي و مطبوعاتي خود را از دست داده بودندهم نوا و هم دل بود و با آنان رنج ميكشيد و همراه آنان اعتراض ميكرد.
• بعد از كنارهگيري مرحوم احمد بورقاني از معاونت مطبوعاتي چه تحولي در معاونت مطبوعاتي و مطبوعات ايجاد شد؟
بعد از دوره مسئوليت مرحوم بورقاني، به رغم اينكه مديران خوبي مسئوليت معاونت مطبوعاتي را برعهده گرفتند اما هرگز دوره طلايي مطبوعات آزاد تكرار نشد و دوره مسئوليت او بهعنوان يك دوره نمونه عالي در روزنامهنگاري ايران باقي ماند. دخالت نهادهاي ديگر در كار مطبوعات شدت گرفت و عملاً مطبوعات آزاديهاي خود را از دست دادند. هيات منصفه مطبوعات شكل نسبتا تشريفاتي به خود گرفت و نقش خود را در قضاوت منصفانه نسبت به مطبوعات از دست داد. مطبوعات خيلي خوب بيشتري نيز منتشر شدند كه البته آنها هم تحمل نشدند اما اين مطبوعات هيچكدام نتوانستند به ركورد مخاطبان روزنامهها و نشريات اين دوره طلايي نزديك هم بشوند.
• آقاي بورقاني بعد از معاونت مطبوعاتي در عرصه مطبوعات چه كرد؟
دوره مسئوليت آقاي بورقاني بهعنوان نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي نيز دورهاي بسيار برجسته بود كه خود نياز به بحثهاي بسيار دارد. اما من به مطبوعات برگردم و تاكيد كنم كه احمد هرگز از مطبوعات جدا نشد و هرگز علائق خود را در اين رابطه رها نكرد. احمد بعد از معاونت مطبوعاتي درمسئوليتهاي ديگر هم براي تقويت مطبوعات و نهادهاي مدني مرتبط با مطبوعات تلاش ميكرد. تقويت انجم صنفي مطبوعات مديون تلاشهاي احمد بعد از دوره مسئوليت هم بود. مرحوم بورقاني علاوه براين سنگ صبور همه روزنامه نگاراني محسوب ميشد كه گرفتار مشكل و نابساماني و كم لطفي مسئولان نظام شده بودند. هرروزنامهنگاري كه كارش به دادگاه و قوه قضائيه ميكشيد براي مشورت و حمايت به سراغ احمد ميرفت و احمد با وجود اينكه دستش كوتاه بود از هرتلاشي براي كمك به او دريغ نميكرد.
چشم انداز تلاشهاي احمد بورقاني و خودتان و همكارانتان در مراحل تاسيس معاونت مطبوعاتي را چگونه ميبينيد.
بخشهايي از آنچه كه در بيست سال گذشته در حوزه مطبوعات انجام شده نهادينه شده است و امكان تغيير آن وجود ندارد. حالا ايران يك جامعه روزنامه نگار فرهيخته دارد. روزنامه نگاراني حرفهاي كه به كار مطبوعات نه بهعنوان تفنن بلكه بهعنوان يك حرفه ارزشمند نگاه ميكنند. هرچند زندگي و معيشت روزنامه نگاران همچنان پرمشكل است اما منزلت روزنامهنگاري بسيار بالا رفته و اين نتيجه همه تلاشهايي است كه در اين دوره طولاني انجام شده و احمد بورقاني چه در طي 15 ماه مسئوليتش در معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد و چه پيش و پس از آن بهعنوان يك خبرنگار و روزنامه نگار و اهل فرهنگ و نماينده مردم تهران برايش بسيار تلاش كرده است. البته بخشهاي مهمي از كارهاي انجام شده در دورههاي گذشته نيز مختل گرديده است. مردم ايران نشان دادند كه اگر روزنامهاي خواندني وجود داشته باشد آنان اهل مطالعه هستند اما بسياري از همين مردم بزرگوار پس از توقيف فلهاي مطبوعات از روزنامه ها روي گرداندند و به روزنامه خواندن روي خوش نشان ندادند. تيراژ روزنامهها بشدت سقوط كرد و ايران به زمره كشورهاي با سرانه بسيار پايين نسخ روزنامه در سطح جهان تنزل كرد. در عين حال من نسبت به آينده خوش بين هستم. دوره طلايي روزنامهنگاري آزاد در دوره اصلاحات و بخصوص در دوره مسئوليت مرحوم احمد بورقاني براي هميشه بهعنوان يك دوره نمونه در تاريخ روزنامهنگاري ايران باقي خواهد ماند و جمعيت با كيفيت و فرهيخته و قدرتمند روزنامه نگار كشور دنياي ارتباطات و اطلاعرساني را رها نخواهند كرد. اگر روزنامهنگاري متعارف براي آنان ممنوع شود به روزنامهنگاري الكترونيك روي ميآورند و اگر راه ارتباطات رايانهاي مسدود شود در جهت يافتن راه باز كردن راه قدم برخواهند داشت. من اميدوارم دوستان احمد با كمك همين روزنامه نگاران ارجمند بتوانند راهي پيدا كنند كه ياد و خاطره مرحوم احمد بورقاني بهعنوان يك حامي ارجمند و با فرهنگ مطبوعات آزاد و توسعه يافته، براي هميشه در جامعه مطبوعاتي كشور زنده نگاه داشته شود.